خورشید صورت ماهت لبخند می زند / این قلب پاره پاره ام آباد می شود / ای کاش آن نسیم که آمد زکوی تو/ دانستمی که زلف تو بر باد می شود/ چشم و دل و گلایه و این ضجه های من/ در هجر توست که فریاد می شود/ هر دم دلم به خاطره هایت سفر کند/ اینگونه اندرون دلم شاد می شود/ لبخند ، کوی ، ضجه ، سفر ، قصه من است/ آباد ، باد ، شاد ، که فریاد می شود... ( دفتر شعر من ) ---------------------------------- اینو از حمید مصدق بخونین .... ببینین چه آروم میاد توی دلتون و شما رو باخودش میبره ...: وای باران؛ باران؛ شیشه ی پنجره را باران شست از دل من اما - چه کسی نقش تورا خواهد شست؟ گل به گل، سنگ به سنگِ این دشت یادگاران تو اند. رفته ای اینک و هر سبزه و سنگ در تمام در و دشت سوکواران تو اند. در دلم آرزوی آمدنت می میرد رفته ای اینک، اما آیا باز می گردی؟ چه تمنای محالی دارم خنده ام می گیرد... می خندد و می خواند: گاه می اندیشم، خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟ آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی،روی تو را کاشکی می دیدم. شانه بالا زدنت را، - بی قید - و تکان دادن دستت که، - مهم نیست زیاد - و تکان دادن سر را که، - عجیب! عاقبت مرد؟ - افسوس! - کاشکی می دیدم! من به خود می گویم: "چه کسی باور کرد، جنگلِ جانِ مرا، آتشِ عشقِ تو خاکستر کرد؟"

باز بوی آفرینش/ باز رنگ معنویت/ باز حس دوست بودن/ باز طرح آدمیت / ... با تو اما هر چه هستم/ بیش از یک مرد تنها/ بیش از یک آدمک هم / شادتر از اهل دنیا/ ... دوستت دارم عزیزم / مثل گلهای بهاری / مثل آوای محبت / شاپرک بر سینه داری/ ... منتظر بر راهت ای مه / چشم بر درگاه سایم/ تابیاید بوی زلفت/ من به دنبالت می آیم ...

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی آره منم همون دیوونه همیشگی ... اگه فکر می کنی بیخیالت میشم ، اگه فکر میکنی جای تو کسی میتونه توی قلبم بشینه ،‌اگه فکر میکنی یه نگاهتو به همه دنیا میدم ،‌اگه فکر می کنی ... اشتباه می کنی . تو یهو اومدی پاتو گذاشتی درست وسط زندگی من و اونقدر بزرگ و وسیع و عمیق توی دلم خونه کردی که دیگه هیچ کاری از دستم بر نمیاد . نمیتونم . از بس بزرگ و وسیعی زورم نمیرسه از دلم جدات کنم . از بش عمیق شده توی دلم دستم بهت نمیرسه تا بیرونت بیارم . بگو چیکار کنم . چیکار میتونم بکنم ؟ دوستت دارم . به اندازه همه خوبیهای دنیا . به وسعت اسمت ... آسمونی من ...