من و تو می دانیم
شکوه ها بسیار است
درد ها ، زخم زبانها ، گله ها بسیار است
من و تو می بینیم
شب چنان تیره و تار
می خراشد دل پر وحشت روز
من و تو می باید
راه تکرار بر آوارگی آزادی سد سازیم
من و تو می باید
همه جا طعنه بیداد اساطیر زمان را
به هم آهنگی خود خرد کنیم
من و تو می دانیم
من و تو می خوانیم :
ما به اندازه ما حق داریم ...