از اون بالا بالاها توی ابرا وسط آسمون آبی و بی انتها یه روز میاد . یه روز میاد اشکامو پاک می کنه . یه روز با تموم تنهاییام خداحافظی می کنم . اونوقت کوله بارمو بر می دارم توی جاره با هم بودن قدم می زنم . ادامه دارد...
از اون بالا بالاها توی ابرا وسط آسمون آبی و بی انتها یه روز میاد . یه روز میاد اشکامو پاک می کنه . یه روز با تموم تنهاییام خداحافظی می کنم . اونوقت کوله بارمو بر می دارم توی جاده با هم بودن قدم می زنم .