صورتم را می تراشم
و خود را می آرایم
شاید فردا
تو را دیدم ...

نگاهت
هنوز به وسعت پنجره است
همان پنجره ای
که پیشتر
باغ عشق را
از آن
دید می زدم

عاشقانه

هوایم بارانی است
یاد تو
برق ابر چشمانم خواهد بود
و سیلابی که از زلال اشکهایم جاری است
مرا تا انتهای دوست داشتن تو
با خود خواهد برد
فرشته ام
قلبت را بگشا
به خانه می آیم ...