خاکسترت بوی نم می دهد...،
انگار همین دیروز بود
که با هم مزرعه را بذر عشق می کاشتیم.
خاک هم بوی عشق می داد.
وقتی نم نم باران زد،
به چشمانت نگریستم...
تو هم به دیدگانم زل زده بودی.
خیس می شدیم و می کاشتیم.
یادم می آید تو از من چیزی پرسیدی
که من هیچگاه جوابش را نمی دانستم.
ساده گذشتیم و کاشتیم...
ماهها به نظاره نشستیم...
و نشستیم...
اما هیچگاه بر نخاستی تا درو کنیم.
و در سکوت خسته خاک ماندی.
مرا رها کردی...
تا به تنهایی خوشه های افسوس را درو کنم.
وقتی شعله های وجودت ظلمت هستی را می شکافت،
سهم خود را درو کرده بودی...
یاسر عزیزم زیبا نوشتی - راستی اگه بهتون سر نمی زنم دلیل بر بی انصافی نزار - دلم با دوستای مهربونمه - هر کجا که باشم ...
راستی بالای وبلاگت یه چیزی نوشتی - یه شماره تلفن دادی و ...
واقعا اگه انسانی پیدا بشه که به تمام درد دلهای عالم گوش بده - یه سنگ صبور باشه برای همه مردم دنیا - فکر نمی کنی یه روز اون سنگ صبور خودش پر می شه و پر میشه و پر میشه و بعد یه انفجار ... تو داستانهای صمد بهرنگی که همیشه سنگ صبورها اینطورین - ولی امیدوارم تو از اون نوعش نباشی - دلت به وسعت دریاها باشه و همه جیزهای خوبو نگه داری و چیزهای دیگرو بشوری و بشوری وبشوری - مطمئنم که همینطوری - اینجا آبش اونقدر زلاله که سنگ ریزه های کفشو می شه دید .......
موفق باشی یاسر عزیز و در پناه حق ...
سلام
چرا انقدر یه جور غمگینی هسسی ؟
میگما جشن تولد وبلاگ منه تشریف بیارید
خوشال باشی
خیلی احساساتی بود...........چیزی شده ؟؟؟
ممنون به دیدارم آمدی
یاسر عزیزم - ازم خواستی برات درد و دل کنم - ولی اونقدر دردهای بزرگتری تو اجتماع و اطرافم می بینم که از درد کوچیک خودم یادم میره - یا اگه میخوام بزبون بیارم از تمام دنیا و خدای خوب بالای سرم شرمنده میشم و مهر سکوت به لبهام جاری میشه و باز میگم شکر ...
سلام. خیلی ممنون که به من سرزدی . خوشحال شدم از اینکه ازم دعوت کردی.
-------------------
و چه سرد بود
خاک را می گویم
البته تا قبل از آنکه نور را در زیر خود پنهان کند.
و آنگاه از خاک نور میجوشید بر سر چشمه ی عشق.
--------------------
خوشحال می شم اگه اجازه بدی لینکت رو بذارم تو وبلاگم و خوشحالتر اونزمان که وقتی اینجا میام لینک خودم رو هم ببینم.
ممنون
یا زهرا
سلام یاسر عزیز
چه خوب کردی که لوگوتو عوض کردی
وبلاگت که حرف نداشت اما با این کار خیلی راحتتر می شه اومد پیشت ...
سربلند بمونی و ایرونی
سلام.خوبی؟.
مرسی اومدی .
گاهی اوقات بعضی چیزا دلیل نمی خواد.....
شاد باشی .
قربانت
میشه بدونم چرا این عکس رو برای لوگوت انتخواب کردی . در ضمن من درد و دلهام رو توی وبلاگم مینویسم نمیتوم برای همه درد و دل بنویسم این نظر بیشتر مال متن قبلیت بود اما به هر حال موفق باشی
سلام دوست عزیز...ببخشید که بهت سر نزدم آخه خیلی وقت بود آنلاین نشده بودم....زیبا و با احساس نوشتی...غمگین نوشتی ولی مهم اینه که با احساس و عمیق گفتی....در سکوت خسته خاک ماندی.....شاد باشی و خوش با فرشته ی رویاهات...
سلام
شکسپیر میگه :
عشق دودی ست برخاسته از آه سینه
تطهیر شده با آتشی در چشم عشاق
و غـمـنـاک هـمـچـون دریـای اشــک
دیگـــر چــه ؟ نـوعــی جـنـون ؟
زخـمــی بـستـه ؟
و یـا شیرینــی جـاودان ؟!...
شاد و پیروز ابشی .