یه شعر

اونقده سیاه بود که سفیدی پیشش زانو زده بود.

مگه میشد توی دستاش گرمی محبت رو وارونه ببینی؟

انگاری دو سه هفته بود که خورشیدو ندیده بود.

کلاغا نارنجی شده یودن.

درختا پیر.

سال نو اومد...

رز هفت رنگ باغچمون داره غنچه میده

برگا در اومدن روی شاخه ها

بازم بهار شد

کاشکی غنچه نشکفته عشق تو هم جوونه میزد بعد از اینهمه سال....

نظرات 10 + ارسال نظر
سپیده جمعه 14 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 03:10 ب.ظ http://dotchin.blogspot.com

عشق پیچکی است که دیوار نمی شناسد...

سپیده جمعه 14 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 03:15 ب.ظ http://dotchin.blogspot.com

من از سمت سپاه عشق بازان آمدم سویت...

فـــرشته جمعه 14 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 07:43 ب.ظ http://Angelmonolater.persianblog.com

یک شب تو پاییز که غمت سر به سردل می ذاره

مژی همون کسی است که بیشتر از همه دوستت داره...

الهام - بی نام شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 01:15 ق.ظ http://eligoli.blogsky.com

خوب بود

واروژان شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:45 ق.ظ http://varzhan.blogsky.com

همیشه عاشق باش

سارا شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 10:53 ق.ظ http://computernotes.blogsky.com

ایشاللاه به هر چی می هوای برسی

دامو یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 08:53 ق.ظ http://www.md.blogsky.com

سلام دوست عزیز ... حال شما چطور است؟... از لطفتان بسیار متشکریم... و امیدواریم بتوانیم همکار و همیار خوبی باشیم... سال نو هم مبارک باشد... خدا نگهدار.

شیوا دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 03:57 ب.ظ http://shiva.blogsky.com

مرسی که به من سر زدی

فرشته دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 11:31 ب.ظ http://angelmonolater.persianblog.com

همیشه منو با محبتات شرمنده می کنی

یاس جمعه 28 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 01:07 ب.ظ http://lovelyrose.blogsky.com

سلام
عالی بود
....سال نو شما هم مبارک....
.::موفق باشی::.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد