قاطی پاتی ۱

بعضی وقتا آدم پر میشه از یه سری حرفای بی سرو ته که اگه اونا رو بیرون نریزه مثل بغض توی گلوش جمع میشن. البته اگه یه کم دقت کنی می بینی که حرفا یه جورایی به هم ربط دارن . مثل این :==> اگه برگشتی باشه آدم دلش نمیسوزه . شاید دوباره همه خستگیاشو فراموش کنه . اما گاهی وقتا آب نبات و چراغ نفتی با هم از جاده بیرون میریزن روی سر من . سماور برقیمون چند روزیه که تو رو توی خیابونا پلیس نمیبینم بیاد . ترافیک خیلی داغه لطفا آب سرد بریز روی دلت تا غم و غصه هات یادت بره . اگه یه دفعه دیگه بیای پاتو بذاری روی پام میشه دودفعه . اونوقت من ار ته دل فریاد میخورم زمین . جای خیلی زیباییه اما باید با نامزدت بری . البته اگه ماشینت سرما نخورده باشه . از تنهایی دارم کباب خوردی افطاری ؟ چرا برای من نیاوردی ؟ ! خیلی دوستت دارم خیلی آسمونی...
نظرات 6 + ارسال نظر
صهبا شنبه 8 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:05 ب.ظ http://vasvase.persianblog.com

بابا این دیگه از قاتی پاتیم گذشته که! تشریف بیارین اون ورا

الهام - بی نام دوشنبه 10 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:22 ب.ظ http://eligoli.blogsky.com

یاسر ! حالت خوبه ؟
پسر جان تو اینجوری نبودی .
این ناله های سرد و گرم که کلن متوقف شده و لینکش تو وبلاگ من هس همش تو همی مایه هاس . دیدیش ؟
خوشال باشی

سیاهِ روشن سه‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:39 ب.ظ http://www.ghadessi.com

خیلی جالبه...
داشتم فکر میکردم من همش تو سرم کلمات همینجوری میچرخن...

احسان پریم چهارشنبه 12 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:19 ق.ظ http://ehsan.webialist.com

ویلاگ خیلی قشنگی داری :)

A-KING چهارشنبه 12 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:30 ق.ظ http://a-king.blogsky.com

HAVE A NICE DAY

زهرا شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:01 ب.ظ

سلام یاسر جان.خوب مینویسی ولی ای کاش...........
امید عشق زندگی و گذشت زمان با همه بدیا و خوبیاش .
خوش باشی عزیز.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد