می شود گرسنه خوابید ، می شود جاده را تشنه در نوردید ، می شود سلام نکرد ، می شود تنها در گوشه ای انشای مرگ سرود . اما نمی شود بی تو بودن را حتی برای لحظه ای به تصویر کشید . تنهایی هایم آیه های عاشقانه ای است که از سوز جانان ،‌جانانه به بیابان خلوت درونم شکاف می زند . آری ناگاهانه آمدی . از خواب تنهایی ام بیدار شدم . ساده و آهسته کنارم آرمیدی . گدازه های نگاهت درونم را به آتش کشاند و لبخند زلالت مرا تا اوج صداقت پرواز داد . و تو اکنون در قلبم خانه داری . تنها و بی صدا . من دیگر تنها نیستم و تو دیگر نمی روی . تو درون من بزرگ می شوی و می مانی .
ای آسمانی ! قدمهایت بر چشمان آسمانی ام ، بر دل آسمانی ام . تو را می ستایم و باورت دارم . سادگی هایم را زیر پایت می اندازم و غرورم را به پاس مهربانی هایت به تو می بخشم .
یادت باشد می پرستمت فرشته آسمانی ام ...

نظرات 3 + ارسال نظر
پیر مغان بلاگ اسکای سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:46 ب.ظ http://sima-system.blogsky.com

سلام
بار دوم بهت سر زدم
اما انگار تو نمیایی
به منم سر بزن
من ۲ بازر تا حالا اومدم تو نیومدی
بای

بانو چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:15 ب.ظ http://banoo.blogsky.com

سلام یاسر..

همه ی اینکارا که گفتی سخته!!!
ولی همون اخریش از همه غیر قابل تحملتره..باهات موافقم..

موفق باشی دوست خوبم

الهام - بی نام جمعه 13 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:54 ب.ظ http://eligoli.blogsky.com/

اینا که گفتی واقعیت داره ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد