همان پنجره قدیمی
همان پرده زخمی
همان بدن نیمه عریان ،
با پوشش اندکی از توری
همان میز و همان صندلی
همان قلم و مرکب
همان صفحاتی که در آن
سالهاست
برای معشوقت نامه می نگاری
همان نگاه سحر آمیز
از لای زخم پرده کرباسی
همان تختی که هر شب
زیر نور لطیف مهتاب
روی آن می خوابی
همه دارایی من
همین هاست ...
بی تعارف میگم. از نوشته هات خیلی خوشم اومد.کم ولی گویا. مختصر ومفید.سهل و ممتنع.
حتما ادامه بده.
اینها که گفتی دارائی کمی نیست.اینکه زنده هستی و فکر میکنی و عشق میورزی و مهتاب را حس میکنی خیلیه..
اگر دوست داشته باشی بهت لینک بدم.
سلام.یاسر جان ممنون از اینکه به ما سر زدی.وبلاکت قشنگه.
سلام دوست عزیز
ممنون که به ما سر زدی
وبلاگ خیلی جالبی داری
باید بگم که کارت عالیه
موفق باشی
سلام آقاسیاوش.وبلاگت خیلی قشنگه.راستی من هم مشکل وبلاگم رو برطرف کردم.به ما هم سر بزن.ضمنا لینک شما را هم در وبلاگ خودم قرار خواهم داد.بالاخره ما بلاگ اسکاییها باید هوای همدیگرو داشته باشیم دیگه.ولی اون قسمت انتخاب رنگ بکگراند کارنمیکنه.منم یه همچین چیزی میخواستم بذارم دیدم کار نمیکنه برداشتم.مثل اینکه کاوشگر کد رو اشتباه داده.و اینکه من میخوام دو تا کد جاوا رو باهم بذارم نمیشه.چیکار کنم. با ما در ارتباط باش آسمونی
ای وای .معذرت.به جای یاسر نوشتم سیاوش.ولی خوب همتون خوبید. فعلا
عامو خیلی هم وضعت خوبه ! من که همینا رو هم ندارم ):